story



در کتابخانه ی بزرگ با ردیف های بی انتها گم شده ام : 

 

امروز روز چندم است ؟ شاید بهتر باشد بگویم سال چندم ؟ شاید هم قرن ؟ نمیدانم . نمیدانم .دیگر حساب زمان را ندارم . اصلا شاید زمانی وجود ندارد . اینجا که زمین نیست . اینجا . اصلا اینجا کجاست ؟ اینجا فقط پر شده از قفسه های کتاب .اینجا تا چشم کار میکند کتاب است .فقط کتاب . یادم نمی آید چطور به اینجا آمدم . شاید مانند آلیس در سرزمین عجایب در چاله ای افتاده ام و سر از اینجا در آوردم . شاید هم مثل فیلم میان ستاره ای وارد سیاهچاله ای شده ام . شاید هم مثل تلقین درون یک خواب هستم . خوابی که باید از ان بیدار شوم . آری خودش است . باید بیدار شوم . اما چطور ؟ چطور از چیزی که نمیدانم چیست بیدار شوم ؟ راه روی روبه رویم را نگاه میکنم . کاش میدانستم اخرش به کجا میرسد . جلو تر میروم . کتابی را از بین بی نهایت کتابی که در قفسه های بی انتهای اینجاست بیرون میکشم . رویش نوشته است "بی نهایت" . آن را ورق میزنم : آیا زمان پدیده ای است که میتواند جور دیگری ظاهر شود ؟ آیا میتوان در زمان گیر کرد ؟ مفهوم اتساع زمان چیست ؟ زمان چیست ؟ عجیب است این کتاب پر از سوال های بی جواب است . آن را روی زمین رها میکنم . جلو تر میروم . کتابی دیگری را بر میدارم . رویش نوشته است "بی نهایت" . آن را ورق میزنم : آیا زمان پدیده ای است که میتواند جور دیگر ظاهر شود ؟ ایا میتوان در زمان گیر کرد ؟ مفهوم اتساع زمان چیست ؟ زمان چیست ؟ عجیب است این کتاب هم مانند قبلی است. آن را روی زمین رها میکنم . جلو تر میروم . در فاصله ی کوتاهی از خودم چیزی را روی زمین میبینم . نزدیکش میروم و آن را در دستانتم میگیرم : بی نهایت . جلویم را نگاه میکنم . در فاصله های یکسانی کتابی روی زمین افتاده است . سمت کتاب بعدی میروم و رویش را میخوانم : بی نهایت . کتاب بعدی را بر میدارم و و کتاب بعدی و بعدی . بی نهایت . بی نهایت . بی نهایت . این کلمه در سرم می پیچد . من حتی معنی آن را هم نمیتوانم درک کنم . اینجا کجاست ؟ من کجام ؟ خنده ای میکنم . معلوم است ، اینجا بی نهایت است . بی نهایت از بی نهایت . بی نهایت از بی نهایت کتاب بی نهایت که پر شده است از بی نهایت سوال عجیب . کتاب را باز میکنم . سوال اول را دوباره میخوانم : آیا زمان پدیده است که میتواند جور دیگر ظاهر شود ؟ به رو به رویم نگاه میکنم . بی نهایت کتاب جلویم است و.‌ بله زمان میتواند جور دیگری ظاهر شود . زمان در عالم رویا با معنا و اشکالی فراتر از منطق و فراتر از تصور ظهور می یابد . پس اینجا رویا است . دنیای تخیل . اما چطور ؟    

نویسنده : رزان ادلر


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها